بیوگرافی کریم انصاری فرد
کریم انصاری فرد (زاده ۱۴ فروردین ۱۳۶۹ – اردبیل) بازیکن فوتبال اهل ایران است.
او اکنون عضو تیم باشگاهی اوساسونا و بازیکن پیشین تیمهای تراکتورسازی تبریز، سایپای البرز و پرسپولیس تهران است.
معرف وی به سطح نخست فوتبال ایران علی دایی سرمربی پیشین تیم ملی و سایپا میباشد که این بازیکن در بیشتر مصاحبههایش از وی به عنوان فردی تکرار ناشدنی در فوتبال ایران و جهان یاد میکند. کریم انصاریفرد از معدود بازیکنانی است که تمام ردههای تیم ملی را تجربه کرده است. وی همچنین در نخستین بازی ملی خود در رده بزرگسالان در برابر تیم ملی ایسلند تنها گل بازی و نخستین گل ملی خود را ثبت نمود.
برخی کارشناسان بر این باورند شاید این مهاجم جانشین شایستهای برای همشهری اش علی دایی در تیم ملی باشد.
کریم انصاریفرد تک گل بازی ایران – کرهشمالی در مسابقات جام قهرمانی آسیا در قطر(۲۰۱۱) را به ثمر رساند.
کریم انصاریفرد در ۲۳ تیر ۹۲ به تیم تراکتورسازی تبریز پیوست.
پس از پیوستن وی به تراکتورسازی تبریز به دلیل ارسال نشدن به موقع مدارک به سازمان لیگ، وی از همراهی این تیم در بازی نخست لیگ برتر ایران جا ماند.
پس از آن، برخی خبرگزاریها به دلیل فسخ نشدن به موقع قرارداد انصاریفرد با پرسپولیس خبر از محرومیت وی تا نیمفصل نخست دادند.
به هر روی، وی توانست در دومین بازی تیم تراکتورسازی در لیگ برتر برابر گسترش فولاد، حضور داشته باشد.
نخستین گل انصاریفرد برای تیم تراکتورسازی تبریز برابر تیم ذوب آهن به ثمر رسید.
انصاری فرد با به ثمر رساندن ۲۱ گل برای تیم سایپا در لیگ ۱۱ با نام جام خلیج فارس عنوان آقای گلی را نصیب خود نمود.
انصاری فرد با به ثمر رساندن ۱۴ گل برای تیم تراکتور سازی تبریز در لیگ ۱۳ با نام جام خلیج فارس عنوان آقای گلی را نصیب خود نمود.
مصاحبه جالب و خواندنی با کریم انصاری فرد
هوای پمپلونا برای کریم انصاریفرد بارانی بود. بارانی که هیچگاه بند نیامد. خزان او در این تیم اسپانیایی از روز اول آغاز شد. انصاریفرد با حضور در خبرورزشی از پشت پردههای نیمکتنشینی در اوساسونا میگوید. از اینکه سرمربی تیم با او بازی بدی کرد. با انصاریفرد از بین دو نیمه بازی ایران و عراق هم حرف زدیم. اینکه کروش را بغل کرد تا به رختکن برود. گفتوگو با او نکات جذاب و خواندنی زیادی داشت.
كريم انصاريفرد روزهاي سختي را در اوساسونا سپري كرد. از حضور در اين باشگاه شروع كنيم و اينكه چه اتفاقاتي در فصل قبل براي تو افتاد؟
اوربان سرمربي اوساسونا از روز اول علناً به من دروغ گفت. دو روز بعد از روزي كه قرارداد بستم، مسابقات شروع ميشد. به من گفت تو تنها فوروارد من هستي و بازيكني ندارم. گفت آماده هستي و براي تيمم بازي ميكني. فقط تو را داريم، بازيكني نگرفتهايم و تازه ميخواهيم دنبال يك مهاجم ديگر برويم. من با توجه به حرفهاي او، قرارداد بستم. ديدم ميتوانم بازي كنم. صبح روز بعد مادر مربي فوت شد و چند روزي در تمرين نبود.
همان اول من متوجه شدم اوساسونا سه فوروارد دارد. وقتي به تمرين برگشت، گفت بايد ۸ هفته بدنسازي كنم! در صورتي كه من از جامجهاني آمده بودم. تازه بازيكنان اوساسونا در تعطيلات بودند ولي من در جامجهاني حضور داشتم. گفتم شما كه بازي من را نديدهاي، چطور ميگويي آماده نيستم؟ گفت من ميخواهم اينقدر آماده شوي كه وقتي وارد تركيب شدي بگويند عجب بازيكني گرفتهايم.
جواد نكونام هم با تيم در جامجهاني بود و شرايط شما فرقي نداشت!
بله، با اين حال گفتم فوتبال اروپاست و ايرادي ندارد. مربي اينطور صلاح دانسته است. دو هفته تمرين كرديم و مربي بدنساز از من تست گرفت. او گفت از بقيه بازيكنان هم اين تست را گرفتهام و تو جزو ۴، ۵ نفر اول تيم هستي و هيچ مشكلي نداري. او به سرمربي گفت كريم آماده است ولي دوباره گفت بايد ۴، ۵ هفته بدنسازي كند! حتي يك بازي حذفي داشتيم كه به من زياد فرصت نداد. بازيكنان تيم ب را برد ولي گفت انصاريفرد هنوز آماده نيست. اگر من زير صفر هم بودم، ميتوانست در آن بازي من را به زمين بفرستد ولي دو دقيقه بازيام داد.
۶ هفته بعد دوباره بدنساز از من تست گرفت و گفت همانطور كه دفعه قبل هم گفتم مشكلي نداري ولي مربي مدام اصرار داشت كه بايد دو هفته ديگر تمرين كنم. خلاصه بعد از ۸ هفته او ۲۰ دقيقه من را بازي داد. عملكردم بد نبود. دو بر صفر عقب بوديم و بازي با همان نتيجه تمام شد. بازي بعدي مقابل تنهريف، من را فيكس گذاشت كه يك گل درست زدم ولي داور نگرفت. يك پاس گل هم دادم. شرايطم بد نبود ولي بازي بعدي فقط ۱۰ دقيقه به من ميدان داد و دوباره چند هفته بيرون ماندم. جلوي بتيس دوباره از من استفاده كرد كه بين دو نيمه تعويض شدم. باز هم ۸ هفته به من بازي نرسيد.
با مسئولان باشگاه درباره مشكلاتي كه داشتي، صحبت كردي؟
با مدير ورزشي تيم صحبت كردم و گفتم مربي رفتارش با من خوب نيست. چه مشكلي با من دارد؟ شده روزي سه جلسه تمرين ميكنم. وقتي او با اوربان صحبت كرد گفته بود اتفاقاً كريم بازيكن خوبي است و هنوز بازيهاي زيادی مانده است. حتماً از او استفاده ميكنم. دوباره مدتي بيرون بودم و بعد از چند هفته ۲۰ دقيقه به من بازي داد.
در بازي با خيرونا من يكي از بهترين عملكردهاي دوران فوتباليام را داشتم. خيلي خوب بازي كردم ولي نميدانم چرا بعد از اين مسابقه دوباره از من استفاده نكرد. رفتارهايي ميكرد كه برايم عجيب بود. نميدانم چه مشكلي با من داشت.
در نهايت فصل بدي را در اوساسونا سپري كردي!
به نظر خودم فصل بدي نبود. درست است اين اتفاقات افتاد ولي از آن طرف توانستم تجربه خوبي به دست بياورم. شما شك نكنيد در فصلهاي بعدي با تجربه بيشتري عمل ميكنم و فصل آينده برايم بهتر خواهد بود.
البته خيلي از منتقدان تو ميگفتند در همان سال اول حضور در اروپا، ناكام بودي و نشان دادي به درد فوتبال آنجا نميخوري.
ببينیــد ۹۵ درصــد از اتفاقـات دست مـن نبود. شما ببينید بازيكنان بزرگ هم كه به اسپانيا ميروند در همان سال اول فوقالعاده بازي نميكنند. رونالدو سال اولش اينقدر درخشيد؟ يا سوارز بعد از چند هفته براي بارسا گل زد؟ آنها كه در اروپا بازي ميكردند ولي من از يك قاره ديگر به آنجا رفتم. شما ببينید من در طول اين فصل فقط يك بازي ۹۰ دقيقهاي انجام دادم. به من دو، سه هفته پشتسر هم بازي ندادند. تازه در بعضي از بازيها من پشت فوروارد بازي ميكردم.
من حتي به اين نتيجه رسيدم چون قراردادم با باشگاه دو ساله است و آنها پول ندارند كه پول فصل بعدم را بدهند، اين كار را كردند تا خودم بروم وگرنه در حالت عادي چنين اتفاقي نميافتد. شما نگاه كنيد به بازيكني كه جاي من بازي ميكرد، ۱۱ هفته گل نزد ولي مربي به او همچنان بازي ميداد. او در مجموع ۱۰ گل براي تيم بهثمر رساند. يك چيز بگويم براي شما هم جالب است. حتي بعضي از بازيكنان اوساسونا به من ميگفتند اين مربي با تو چه مشكلي دارد؟
اوربان پس از ناكامي در اوساسونا جاي خود را به مربي ديگري داد. چرا در اواخر فصل هم نتوانستي زياد بازي كني؟
بعد از بركناري او و حضور مربي جديد، مقابل ميراندلس در تركيب قرار گرفتم و بازي كردم. گل نزدم ولي خوب بودم. همان مسابقه را هم بعد از ۱۳ هفته برديم. بازي بعدي دوباره ۴ دقيقه به من بازي رسيد و پس از آن تا آخر فصل به من بازي نرسيد. اصلاً يك شرايط عجيبي بود. از تيم سوم باشگاه بازيكن ميآورند بعد به مني كه تجربه بازي در جامجهاني را داشتم، بازي نميدادند. اين رفتارها به نظر شما طبيعي است؟ احساس ميكنم اين برنامه باشگاه بود. من ادعايي ندارم. هر مربياي ميتواند سليقهاي داشته باشد ولي اين رفتارها اصلاً عادي نبود.
وقتي از اوساسونا به تيمملي رفتي، خيليها ميدانستند شرايط خوبي نداري. در بازي با شيلي از تو انتقادهايي شد…
من يك مثال بزنم. شما امروز در روزنامهتان مصاحبه خوبي ميگيريد ولي به شما ميگويند ديگر درباره ليگ برتر ننويس و برو درباره ليگ دسته سه گزارش تهيه كن. شما از نظر روحي و رواني در چه شرايطي قرار ميگيريد؟ من قبل از حضور در اردوي تيمملي واقعاً شرايط روحي و رواني بدي داشتم. خيلي خسته بودم.
كروش به من لطف كرد و در آن مسابقه فرصت داد به زمين بروم. ۱۵ دقيقه در آن بازي به زمين رفتم. شيلي روي تيم ما فشار ميآورد. همه داشتيم دفاع ميكرديم. من هم كه سرحال نبودم ولي اگر خوب نبودم، بايد از مردم عذرخواهي كنم. اميدوارم اگر در آينده به من فرصت رسيد بتوانم بازيهاي خوبي براي تيمملي انجام دهم. شما و همه مردم ميدانند كه سطح توانايي من اينقدر نيست و قطعاً شرايط سختي كه داشتم، از نظر روحي و رواني روي كارم تأثير داشت.
به هر حال توقعات از تو بالاست. دو فصل آقاي گل ليگ برتر ايران شدي. مدتها حرف از حضورت در فوتبال اروپا بود و حالا وقتي وارد اين فوتبال شدهاي، همه از تو توقع زيادي دارند.
من خودم اين توقعات را درك ميكنم و هواداران بدانند كه تمريناتم را اضافهتر ميكنم. من در اوساسونا هم اضافه تمرين ميكردم. دوست داشتم بهترين اتفاقها بيفتد. در تاريخ ليگ برتر شايد تنها دو، سه نفر باشند كه دو فصل پشتسر هم آقاي گل شده باشند. من هميشه در كورس آقاي گلي بودم و ميدانم كه همه چه توقعاتي دارند. به خاطر همين شك نكنيد تلاشم را بيشتر ميكنم تا اتفاقات فصل قبل تكرار نشود. واقعاً خيلي چيزها دست من نبود.
اگر به فوتبال ايران برگردي، قطعاً بازنده خواهي بود. حالا تصميم داري بماني و مبارزه كني یا برگردي؟ مهدويكيا، دايي يا هاشميان در گذشته همين مبارزه را كردهاند.
دوست دارم در فوتبال اروپا بمانم و مبارزه كنم. هيچوقت از مبارزه سالم هم نترسيدهام. هركس توانايياي دارد. دوست دارم روز به روز هم پيشرفت كنم. هر روز يك نكته ياد بگيرم.
كريم انصاريفرد براي فصل آينده چه تصميمي خواهد گرفت؟
۱۰ روز است ليگ تمام شده و من مشغول استراحت هستم. فعلاً تصميم خاصي نگرفتهام. مشغول بررسي پيشنهادها هستم.
تو در اسپانيا به تماشاي بازي رئال و يوونتوس رفتي. درباره آن شب برايمان صحبت ميكني؟
همه ميدانند من رئالي هستم. خيلي دوست داشتم بروم چنين بازياي را ببينم. به قول معروف، آنجا ديگر آخر فوتبال بود. از فرصتي كه داشتم استفاده كردم و به مادريد رفتم. همان لحظهاي كه وارد ورزشگاه شدم نظم مردم برايم جالب بود. يك ساعت زودتر رسيدم و ميخواستم وارد ورزشگاه شوم، ديدم همه بيرون هستند و داخل نميروند. ۴۵ دقيقه قبل از بازي وارد ورزشگاه شدم. ديدم خيلي از سكوها خالي است. براي برادرم كه عكس گرفتم و فرستادم گفت تماشاچي نيامده؟ گفتم همه بيرون هستند. همه ميدانستند صندليشان كجاست و از ۵ دقيقه قبل از شروع بازي وارد ورزشگاه شدند. ورزشگاه برنابئو هم كه استثنايي بود.
واقعاً حسرت خوردم كه چرا در كشور خودم ايران چنين امكانات پيشرفتهاي وجود ندارد. با توجه به شناختي كه در اين يك سال پيدا كردم اگر الان از من بپرسيد فرق بازيكن ايراني و اروپايي چيست فقط ميگويم امكانات. اگر بازيكنان ما همين امكانات را داشته باشند شك نكنيد بهتر هم ميشوند. متأسفانه شرايط در ايران مهيا نيست. ما از داشتن زمين چمن خوب محروم هستيم. اين جزو امكانات اوليه فوتبال است و جاي تأسف دارد كه ما آن را نداريم. تا زماني كه وضعيت همين باشد، فوتبال ما پيشرفت نميكند. حالا شما هر بازيكني و هر مربياي را به ايران بياوري با اين امكانات به مشكل ميخورد.
البته بازيكنان ايراني هم كم تمرين ميكنند. اين واقعيتي است.
وقتي امكانات نباشد بازيكن هم انگيزهاش را از دست ميدهد. روي اكثر چمنهاي ايران يك بغل پا هم نميشود زد. تا ميآيي يك شوت بزني توپ پله ميشود و بايد دو نفر را مأمور كني تا بروند توپ را از بيرون استاديوم بياورند ولي در آنجا زمين اينقدر صاف و هموار است كه توپ اصلاً به اوت نميرود ولي اينجا ميشود ۵ دقيقه توپ را در زمين نگه داشت؟
ولي با همين امكانات تيمملي به جامجهاني رفت…
من به عنوان كوچكترين عضو خانواده فوتبال ايران، به جرأت ميگويم ما اگر امكانات خوب داشته باشيم حتي بهتر از اروپاييها ميشويم. بدون امكانات در جامجهاني خوب بازي كرديم.
كروش هم به اين موضوع اعتقاد دارد؟
شما ميتوانيد از خود او بپرسيد. من به شما قول ميدهم كروش دقيقاً همين حرفها را ميزند.
سراغ بازي با آرژانتين برويم. شرايط آن مسابقه خيلي خاص بود. وقتي تيمملي آن گل را خورد…
وقتي لیونل مسی گل را زد، من يك لحظه به كروش نگاه كردم. همه سرپا ايستاده بوديم. كروش هيچ واكنشي نشان نميداد. رنگش سرخ شده بود. ترسيدم كه نكند برايش اتفاقي بيفتد، يك لحظه او را بغل كردم. يك آب معدني به كروش دادم و گفتم مربي آرام باش. باورش نميشد. اينقدر تيمملي خوب بازي كرده بود فكر نميكرد ببازيم. حيف شد. بعد از آن بازي همه احساس غرور ميكرديم. تازه مردم دنيا فهميده بودند ايران هم حرفهايي براي گفتن دارد.
البته ماهها گذشته و عدهاي گفتند تيمملي كه جلوي آرژانتين باخت و اينقدر نگویيد بازي آرژانتين. ظاهراً توقع اين بود ايران برنده بازي شود.
مربياني كه اين حرفها را ميزدند، همانهايي هستند كه هميشه ميگويند برويد خوب بازي كنيد و اگر باختيد، اشكالي ندارد. حالا چطور درباره تيمملي اين حرفها را ميزدند؟ مگر تيمملي خوب بازي نكرد و باخت؟ جلوي ما حرف ديگري ميزنيد و در روزنامهها حرفتان عوض ميشود؟ تكتك آن مربيان دقيقاً همان جملهاي را كه گفتهام، به زبان آوردهاند.
مسي در آن بازي كاري نكرد اما در چند ثانيه كار خودش را كرد.
فوتبال ۹۰ دقيقه است و يك بازيكن در عرض چند ثانيه چنين كاري ميكند و كسي نميتواند توپش را مهار كند. مسي آن روز در طول بازي كاري نكرد و در همان چند ثانيه زهرش را ريخت.