دانلود رمان طلسم هفتگانه
رمان طلسم هفتگانه برای کامپیوتر و موبایل
Telesme HaftGane
قسمتی از رمان طلسم هفتگانه:
نفس عمیقی کشیدم و بعد نوشتن اخرین جمله دفتر را بستم و با ذوق به ساندرا نگاه کردم…
اون هم مثل من ذوق زده بود… یکهو هر دو پریدیم هوا و هم دیگر رو بغل کردیم و جیغ کشیدیم اما با دیدن چشم غره بعضی بچه های کلاس ارام نشستیم و ریز ریز خندیدیم.
- وای سانی تموم شد. اصلا باورم نمیشه!
- اه بزن قدش. ایــول.
محکم زدم کف دستش که دردش گرفت اومد جیغ بکشه ولی با دیدن دبیر ریاضی که خیلی بد اخلاق همیشه اخمو بود لال شد.اون زنگ انقدر ذوق داشتم که هیچی نفهمیدم.. همش منتطر این هستم که ببینم عکس العمل نیتن و نیکلاس چیه.. بالاخره اون زنگ که زنگ آخر بود تموم شد وسایلم و جمع کردم و با سانی همون طور که حرف میزدیم از کلاس خارج شدیم ؛ وقتی از در مدرسه خارج شدیم به سانی نگاه کردم:
- خوب شب میبینمت.
لبخند شیطونی زد:
- امشب میخوای به همه بگی؟
همان طور که منتظر اتوبوس نارنجی بودم گفتم:
- اره… نیکل و نیتنم امشب هستن.
قهقه ای زد:
- یه لحظه قیافشون تصور کن وقتی بفهمن از شخصیتشون استفاده کردیم… بد بخت میشیم.
لبخند کجی زدم:
- هیچ غلطی نمیتونن بکنن… خوب خدافظ سانی من باید برم.
گونم و بوسید:
- باشه عزیز خدافظ.
سوار اتوبوس شدم و اتوبوس راه افتاد..
رسیدم ؛ خونه خالی بود… بدی تک بچه بودن و همینه وقتی مامان بابات براشون کاری پیش بیاد تنهایی.
بی خیال شونه ای بالا انداختم.
پسورد : www.98ia.com
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
برچسب ها : دانلود رمان طلسم هفتگانه , طلسم هفتگانه , کتاب طلسم هفتگانه , داستان طلسم هفتگانه , کتابچه طلسم هفتگانه , دانلود رمان ترسناک , قصه طلسم هفتگانه , رمان ترسناک طلسم هفتگانه , رمان وحشتناک طلسم هفتگانه ,