loading...
گیل عکس,اس ام اس ,اس ام اس جدید ,اس ام اس خنده دار ,اس ام اس عاشقانه ,استاتوس, استاتوس 95 ,تصاویر عاشقانه ,جديدترين عکس هاي بازيگران ,جديدترين
masoud بازدید : 5 چهارشنبه 18 آذر 1394 نظرات (0)

 

دانلود رمان سجده برغرور مردانه ام برای کامپیوتر و موبایل

دانلود رمان سجده برغرور مردانه ام برای کامپیوتر و موبایل

قسمتی از رمان سجده بر غرور مردانه ام:

همه جا در تاریکی و سکوت مطلق فرو رفته بود و هرکس غرق در کاری بود.
انگار هیچ کس در این دنیا نبود و همه در دنیای خودشان بودند،چند تن از هم سلولی ها دور میزی حلقه زده بودند و شطرنج بازی می کردند و با هر حرکت اشتباه از طرف حریف مقابل فریاد تشویق و همراهی آن ها بلند می شد و اگر کسی آن لحظه آن جا بود فکر می کرد که انگار مسابقه ی مهمی را دنبال می کنند.
مردی از میان جمع آنها به عقب برگشت و در حالی که با پوزخند سر تا پایم را می کاوید گفت:
_اویـــــی بهی در به در.. بازم رفتی تو برزخ… پاشو یکم اون هیکل گنده ت رو تکون بده …نشین یه گوشه که بری تو آسمونا …اینورم می تونی بری تو فضا …
و قهقهه ی بلندی سرداد.
وقتی می خندید دندان های زرد و جرم گرفته اش از پشت سبیل های تابدارش بیشتر خودنمایی می کرد و چهره ی زشت و منفورش را بیشتر به نمایش می گذاشت.
از دیدن چهره ی کریهش چهره ام جمع شد و نگاه غم زده ام را از او گرفتم و به مردی که برروی صندلی چوبی کهنه ای نشسته بود و با مهارت خاصی داشت دمپایی های راحتی بقیه را با نخ و سوزن وصله می کرد دوختم.
از دیدن چهره ی تکیده و غمگینش دلم گرفت و بی اختیار رفتم به چهار سال قبل.
_بهراد…بهراد؟ کجایی تو پسر؟ بهراد بیا ببین این مشتی قربون چه گندی زده تو راهرو،گند زد به لباس خانم پرهامی دختر بیچاره از کیه نشسته داره گریه می کنه.
صدای فریاد مانند ماهان باعث شد که تکیه ام را از روی صندلی بردارم و در حالی که آرام انگشتانم را روی چشمانم می کشیدم برروی صندلیم چرخیدم و به سمت عقب برگشتم در حالی که هنوز هم چشمانم از فرط بی خوابی دیشب می سوخت به ماهان که در میان چهارچوب در ایستاده بود و کلافه و عصبی به من نگاه می کرد،گفتم:
_چیه بابا همه جا رو گذاشتی روی سرت ؟ چه خبره؟
ماهان کلافه و عصبی نفسش را به بیرون فوت کرد و گفت:
_هیچی می خواستی چی بشه، سرایدار عزیزتون زده چایی رو ریخته روی دختر بیچاره فنجونا رو هم زده شکسته تازه آقا می گه چی شده خوبه والا.
خمیازه ای کشیدم و دستانم را بالا بردم در حالی که کش و قوسی به بدن کوبیده ام می دادم گفتم:
_خب حالا مگه چیه الکی شلوغش کردی پسر؟ واسه خاطر همین دو ساعته اینجا رو گذاشتی رو سرت و من رو هم از خواب ناز بیدار کردی؟

پسورد : www.98ia.com

دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)

دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 

برچسب ها : دانلود رمان سجده برغرور مردانه ام , کتاب سجده برغرور مردانه ام , کتابجه سجده برغرور مردانه ام , داستان سجده برغرور مردانه ام , خاطره سجده برغرور مردانه ام , قصه سجده برغرور مردانه ام , رمان غرور مردانه , کتاب غرور مردانه , داستان غرور مردانه , خاطره غرور مردانه , دانلود رمان جدید , غرور مردانه ,

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 14288
  • کل نظرات : 283
  • افراد آنلاین : 199
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 258
  • آی پی دیروز : 117
  • بازدید امروز : 1,194
  • باردید دیروز : 195
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 14
  • بازدید هفته : 2,310
  • بازدید ماه : 6,854
  • بازدید سال : 63,776
  • بازدید کلی : 1,836,234