loading...
گیل عکس,اس ام اس ,اس ام اس جدید ,اس ام اس خنده دار ,اس ام اس عاشقانه ,استاتوس, استاتوس 95 ,تصاویر عاشقانه ,جديدترين عکس هاي بازيگران ,جديدترين
masoud بازدید : 0 جمعه 14 خرداد 1395 نظرات (0)

ناگفته ای از رحلت یادگار امام خمینی (ره)

در این لحظه پدر گفت ماشین تاریک شد و تکان های شدیدی می خورد. من ترسیدم. امام دست من را گرفت و گفت نترس. قضیه دیگر که بسیار عجیب است دیدار پدر با یک مرد ناشناس است که هیچ وقت هویت او برای ما مشخص نشده است.
فرزند یادگار عزیز امام راحل (ره) ناگفته ای از درگذشت پدر گرامی خود را بیان نمود.

به گزارش «فردا» حجت الاسلام سید یاسر خمینی فرزند حاج سید احمد خمینی (رض) ضمن نقل خاطره و ویژگی های شخصیتی یادگار امام (ره) با بیان اینکه ایشان منتظر رجعت خود از دنیا بودند گفت: همان سال پدر خواب امام را دیده بود که با هم در ماشین نشسته اند. پدر از عالم پس از مرگ می پرسد و امام در جواب می گوید هر چه گفته شده است درست است و از آن هم سخت تر است. اینجا حتی از تکان دادن دست هایتان هم می پرسند. 

وی در ادامه نقل این خواب می افزاید: در این لحظه پدر گفت ماشین تاریک شد و تکان های شدیدی می خورد. من ترسیدم. امام دست من را گرفت و گفت نترس. بعد از مدت کوتاهی ماشین آرام گرفت. برایشان تعبیر کرده بودند که امام کمک حال شما خواهند بود.

به گزارش فردا سید یاسر خمینی در ادامه این مطلب که در ویژه نامه اعتماد ملی منتشر شده می آورد: قضیه دیگر که بسیار عجیب است دیدار پدر با یک مرد ناشناس است که هیچ وقت هویت او برای ما مشخص نشده است.

وی در نقل ماجرای این مرد می گوید: پدر با او دو بار دیدار کردذه بود. بار اول سال 55 یا 56 در سوریه است.  با مرحوم عمو مصطفی و آیت الله موسوی بجنوردی در قهوه خانه ای با این مرد روبرو می شوند. این مرد به مرحوم عمو مصطفی می گوید: تا سال دیگر تو زنده نیستی و پدر می گوید آنچه تو به دنبالش هستی را خواهی دید و بسیار معروف خواهی شد. دیدار دوم در سال آخر عمر پدرم بوده که به مادرم گفته بود من آن مرد سوری را دوباره دیده ام و به من گفت تا 6 ماه دیگر زنده نیستی. برای ما عجیب بود که این دیدار چه موقع اتفاق افتاده است که هیچ کدام از محافظین مطلع نبوده اند. در این میان یکی از محافظین گفت: یک روزی حاج احمد آقا به من گفت: با ماشین تنها بیا دم در و ایشان با لباس مبدل سوار ماشین شدند. در خسابان یاسر از ماشین پیاده شدند و رفتند و نیم ساعت بعد برگشتند. 

حجت الاسلام سید یاسر خمینی در شرح این واقعه می گوید: ما احتمال در همین جا، آن عارف را دیده باشد.

وی در پایان با بیان نکته ای دیگر می گوید: قضیه دیگر اینکه شب آخر هم به مادر گفته بود برای عید امسال برنامه ریزی نکنید، وضعیتمان معلوم نیست.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 14288
  • کل نظرات : 283
  • افراد آنلاین : 205
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 234
  • آی پی دیروز : 117
  • بازدید امروز : 866
  • باردید دیروز : 195
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 14
  • بازدید هفته : 1,982
  • بازدید ماه : 6,526
  • بازدید سال : 63,448
  • بازدید کلی : 1,835,906